جدول جو
جدول جو

معنی شیخ شعیب - جستجوی لغت در جدول جو

شیخ شعیب
(شَ شُ عَ)
جزیره ای از جزایر خلیج فارس در جنوب ایران که یکی از مراکزداد و ستد مروارید است. (یادداشت مؤلف). جزیره ای است در هشت میلی بندرلنگه در خلیج فارس بطول 12 و عرض 5 کیلومتر. جمعیت آن 8000 تن است و اکثر سکنۀ آن ماهیگیرند و صید ماهی در اطراف آن رواج دارد. (فرهنگ فارسی معین) (تاریخ سیاسی خلیج فارس از صادق نشأت ص 418). گوشۀ خاوری این جزیره که بمسافت ده کیلومتری جنوب باختری رأس نخیلو و در جنوب بندر مقام واقع شده خیلی پست است و بلندترین نقطۀ آن 37 متر ارتفاع دارد. طول جزیره 24 کیلومتر و عرض آن پنج کیلومتر و جمعیت آن در حدود 600 نفر است که بشغل ماهیگیری و صید مروارید می پردازند. مختصر نخلستانی نیز دارند. ارتباط آنها با کرانۀ شیب کوه و توسط کرجیهای بادی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ سَ)
نام بندریست در جنوب یمن در باب المندب در 3/5 کیلومتری جزیره بریم. در حدود 5000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین). گلازر و شپرنگر معتقدند که نام شیخ سعید همان نام باستانی اکلیس یا آکیلا می باشد، و در اصل این جزیره در تصرف بنی قتبان بوده است و سپس از آنها به جبانیان منتقل گردیده و بالاخره در قرن چهارم هجری در اختیار حمریها درآمده. نام جدید این بندر به سبب بودن قبر شیخ سعید در آن منطقه است. در سال 1734 میلادی دولت فرانسه این بندر را از تصرف سلطان محلی آن بیرون آورد و گویند که لویی شانزدهم نماینده ای در آنجا از طرف خود برگماشت و این جزیره مدتها تحت تصرف ایشان بود، و ناپلئون سوم درصدد برآمد که پادگانی در این منطقه تأسیس نماید و در سال 1882 میلادی تصمیم خود را به محمد علی (والی مصر) پیشنهاد نمود اما در موقع عمل با مخالفت انگلستان روبرو گردید. فرانسویها توانستند جزیره را به مبلغ پنجاه هزار فرانک از سلطان محلی خریداری نمایند ولی در سال 1884 میلادی عثمانیها این جزیره را اشغال نمودند و در سال 1896 میلادی فرانسویها اعلام کردند که جزیرۀشیخ سعید یکی از مستعمرات فرانسه است اما تمام کوششهای فرانسه بجایی نینجامید و بالاخره ترکها استحکامات نظامی خود را در آن منطقه توسعه دادند و انگلستان درسال 1914 میلادی آنجا را بمباران نمود ولی امام یحیی حمیدالدین سخت از آن سرزمین دفاع کرد و نتیجتاً بعد ازشکست ترکیه در جنگ بین المللی اول جزیره شیخ سعید مجدداً به مردم آن بازگشت. (از دائره المعارف اسلامی)
لغت نامه دهخدا
(شَ سَ)
تیره ای از طایفۀ موگوئی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76)
لغت نامه دهخدا